نکات ناب بندگی
چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۸ ق.ظ
برادران یوسف وقتی میخواستندیوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد !
یهوداپرسید: چرا خندیدی ؟
این جا که جای خنده نیست !یوسف گفت : روزی در این فکر
بودم که چگونه کسی میتواندبه من اظهار دشمنی کند با وجود این که برادران
نیرومندی چون شما دارم !
اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که
غیر از خدا تکیه گاهی نیست !
و این چاه نشینی امروز من تاوان تکیه دادن به خلق
خداست !
حالا من و شما با این همه تذکر تکیه گاه زندگیممون رو کی قرار دادیم
۹۳/۰۴/۱۸
من نه آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم، چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی!!