به نظر شما خوشبختی یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟
اینم از خلاصه فتواهای خرکی وهابیت لعین.
تعجب نکن واقعا اینارو گفتن.
یادمون رفته که خدا از همه بالاتره
و بنده های رو بیشتر دوست داره که
چشم به دست خلق نباشند بلکه به او امید داشته باشند.
خیلی وقته در بین مردم جوک های زننده ای در مورد آیت الله جنتی پخش شده که این شخصیت عظیم رو
میخوان خراب کنن اما خیلی ها بدون اطلاع از منبع و دلیل ساخت این جوک ها شروع به پخشش میکنن.
البته این نه به دلیل بد بودن این افراد بلکه به دلیل عدم آگاهی و همچنین ایرانی بودنشونه.
نه قصد توهین به ایران و ایرانی ندارم فقط میخوام یاد آوری کنم که ما ایرانی ها عادت کردیم هرچیزی رو که میشنویم باور کنیم و به دیگران هم بگیم.
پس بهتره در این مورد تاملی کنیم.
حالا دوستانی که منتقد آقای جنتی هستین مطلب زیر رو بخونید تا ببینم بازم از این جوک ها می سازید.
سر تیتر نوشته سال اقتصاد و فرهنگ
به که چه فرهنگی!!!!!!!!!!!!!
حجت الاسلام رسایی:
آقای روحانی تنها دولتی است که ایدئولوژی ندارد،بدنه ندارد.
شخصیتش ترکیبی است از خاتمی و هاشمی برای همین باید ایشان را نماد
خاشمی دانست.
سلام
این روزها خبرهای خوب و امید بخش سراسر عالم رو پر کرده
هر چند که خبرهای مثل شهادت سردار اسلام الله دادی دلمون رو در پرده غم ازلت نشین کرد
اما خبرهای مثل مرگ پادشاه خائن سعودی
و
همچنین نامه سراسر امید مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکا که نوید بخش اتفاقات زیبا و لچسبی در آینده نزدیکه دلمون رو شاد و نور امید رو بر دلهای غم گرفته اهل ایمان تابوند تا دوباره شعله امید در دلها زبانه بکشه.
و اما دیروز با خبر آزادی شهر کوبانی سوریه که چندین ماهه در محاصره کفار داعش قرار گرفته این زیبایی ها در نظرمون دو چندان شد.
اما نکته ای که در پیروزی مردم کوبانی وجود داره اینه که اتحاد و مبارزه رمز پیروزی این افراد بوده چیزی که در دولت حال حاضر جمهوری اسلامی وجود نداره.
و اینجاست که باید به مردم عزیز کشورم دوباره گوشزد کنم که یادتون هست آمریکا برای نابودی داعش و آزادی کوبانی ائتلاف تشکیل داد پس چرا چیزی نشد.
مگر آمریکا قطب خوبی و ابر قدرت در عالم نبود.
اگر واقعا تلاش کرد و به جای نرسید پس معلومه که ابر قدرتی که میگن نیست
و اگر تلاش نکرد و هر چه سلاح قرار بود به مردم مظلوم کوبانی بده به داعش داد پس چرا شما ها گول این شیطان بزرگ رو میخورید.
آیا وقتش نشده چشماتون رو باز کنید و بهتر ببینید.
اتحاد و مبارزه راه آزادیه نه سر تسلیم فرود آوردن .
و ما جوانان ایران زمین هم تا خون در رگ داریم در رکاب سید علی حسینی خامنه ای میمانیم و میجنگیم تا سر تسلیم در برابر هیچ شیطانی خم نکنیم.
خاک سپاری سردار سرافراز الله دادی
به روایت یکی از دوستان نزدیک و همکاران شهید
گفتند قراره سردار حاج قاسم سلیمانی بیاد برای تشییع پیکر شهید الله دادی!
گفتم او....
اینجا؟
تو این موقعیت
خیلی تعجب کردم ...
بالاخره سردار اومد فکر کردم تشیع میکنه میره
ولی نه ...
• وایساد نمازخوندن بعد خاکسپاری
اومد جلو قبر
• گفت میکروفن دادیم دستش شروع کرد زیارت عاشورا خوندن.....
جمله اول راکه خوند دیدم سرشو گذاشته رو تابوت خیلی گریه میکرد
بعد خودشو به زور کنترل کرد و تموم کرد
از جمعیت انبوهی که اومده بودن کسی نمیدونست کی داره زیارت عاشورا میخونه و جلو چه خبره ...
• زیارت تموم شد... کفشاشو درآورد با احترام خیلی زیادی وارد قبر شد
• گفتن یه عبا سیدحسن نصرالله قبلا هدیه کرده بوده به شهید الله دادی
گرفت پهن کرد توی قبر
• بعد یه پرچم دادن بهش گفتن از گنبد امام حسین بچه های سپاه قدس هدیه کردن برای این شهید ... گذاشت گوشه ی قبرش....
• بعد دیدم سردارقاسم سلیمانی یه پلاستیک از تو جیبش بیرون اورد ....
تربت بود گفت گذاشته بودم واسه خودم....
ریخت کف قبر....
گفتیم حالا میاد بالا...
• سردار گفت کفن رو بدین خودم میزارم تو قبر ...
کفن رو گذاشت بعد با یکی از طلبه های معروف شروع کرد تلقین خوندن ....
نیم ساعتی طول کشید....گفتیم حالا میاد بالا
• سنگ لحد رو هم گذاشت
اومدیم خاک بریزیم گفت خودم میریزم
شروع کرد با مشت خاک ریختن ....
کل قبر را با مشت پرُ کرد....
اومد بالا دیدیم دست کمر گرفته میگه: " یا حسین قربون اون لجظه ای که گفتی الان ان کسر ظهری.... منم حالا دیگه پشتم شکست...."
.
.
.
دیگه چیزی نمیگم تصاویر خودش گویاس.
البته قصد دفاع از شخص خاصی رو ندارم فقط بحثکم تفاوت بینشهای این آقایونه و البته حرمت مردم در زمنهای مختلف
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر
از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن
بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و
مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و
سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما
زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران
و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از
مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص،
دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش
به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای
زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود.
تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در
تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای»
گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با
مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در
تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با
دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از
بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار
سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و
مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا
به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً
ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از
بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم
از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند
ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی،
باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون
شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی
جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس
موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است.
اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی
و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته
است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و
انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ
است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس
خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده
علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل
پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین
به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن
میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که
برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید
این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما
شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر
بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم
آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم
پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او
را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع
دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و
بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای
موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان
داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای
جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور
کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند،
امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از
اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین
اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در
ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها،
فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین،
این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا
شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ
تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
۱۳۹۳/۱۱/۱